سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل کو چو لو
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
چهارشنبه 86 آذر 21 ساعت 8:0 عصرجبران خلیل جبران

در گذشته ای بسیار دور مردی بود که دره ای پر از سوزن داشت

روزی مادر یک نصرانی نزد او رفت و گفت:ای مرد بزرگ جامه فرزندم پاره است ومن می خواهم آنرا پیش از انکه به معبد برود بدوزم ایا به من سوزنی قرض میدهی

مرد به او سوزن نداد اما پندی به وی گفت تا آنرا نزد فرزندش ببرد پیش از انکه به معبد برود

پند چنین بود:

بخواهید تا بیابید


متن فوق توسط: مهشید نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
دل کو چو لو
مهشید
آرشیو یادداشت ها
زمستان 1386
پاییز 1386
لوگوی من
دل کو چو لو
لوگوی دوستان من








اشتراک در خبرنامه