سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل کو چو لو
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
جمعه 86 بهمن 26 ساعت 3:14 عصرمناظره

به من او گفت فردا میرود اینجا نمیماند

و پرسیدم دلم او گفت نه تنها نمیماند

به او گفتم که چشمان تو جادو کرده این دل را

و گفت این چشمها که تا ابد زیبا نمیماند

به او گفتم دل دریاییم قربانی چشمت

ولی او گفت این دل دائما دریا نمیماند

به او گفتم که کم دارد تو را رویای کم رنگم

و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمیماند

به او گفتم که هر شب بی نگاه تو شب یلداست

ولی او گفت کمی که بگذرد یلدا نمیماند

به او گفتم قبولم کن که رسوایت شوم او گفت

کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمیماند

و حق با اوست عاشق شو همین و هرچه باداباد

چرا که در مسیر عاشقی اما نمیماند

خدایا خط بکش بر دفتر این زندگی اما

به من مهلت بده تا بشنوم انجا نمیماند


متن فوق توسط: مهشید نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
دل کو چو لو
مهشید
آرشیو یادداشت ها
زمستان 1386
پاییز 1386
لوگوی من
دل کو چو لو
لوگوی دوستان من








اشتراک در خبرنامه